English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (514 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
minimim wage law U قانون حداقل دستمزد که براساس ان حداقل دستمزدنبایستی از میزانی که توسط دولت تعیین میشود کمتر باشد
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
mercantilism U روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
natural rate hypothesis U فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
relative income hypothesis U براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
natural rate hypothesis U هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
phillips curve U شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
dummies U دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
dummy U دستوری در برنامه که برا ی موفقیت دستورات زبان یا افزایش طول بلاک قرار دارد
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
communism U کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
supercharger U شارژری که توسط میل لنگ وچرخدنده افزاینده و یاتوربینی که در مجرای اگزوزقرارگرفته میچرخد و دانسیته هوا را افزایش میدهد
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
letter quality printing U چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
quad U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads U چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
unesco (= united nations educational U ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
dynamic condition U شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
reaganomics U اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
say's law U قانون سی . براساس این قانون
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
sumptuary law U قانون تحدید مخارج
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
bounties U کمک اقتصادی دولت
accretion U افزایش
rises U افزایش
accessed U افزایش
accesses U افزایش
rise U افزایش
accessing U افزایش
auxesis U افزایش
increment U افزایش
accession U افزایش
reduce/enlarge U افزایش
augmentation U افزایش
increase U افزایش
increments U افزایش
increased U افزایش
enhancement U افزایش
access U افزایش
multiplication U افزایش
expansion U افزایش
intensification U افزایش
adjunction U افزایش
additament U افزایش
accru U افزایش
addition U افزایش
additions U افزایش
scale up U افزایش
increscent U افزایش
addenda U افزایش
addendum U افزایش
summation U افزایش
affixture U افزایش
aggrantizement U افزایش
gained U افزایش
raise U افزایش
raises U افزایش
increases U افزایش
gains U افزایش
amplification U افزایش
gain U افزایش
ascended U افزایش دادن
ascend U افزایش دادن
put on weight <idiom> U افزایش وزن
augmentable U قابل افزایش
pick up speed <idiom> U افزایش سرعت
increase of output U افزایش توان
hypertension U افزایش فشارخون
increase of power U افزایش قدرت
monetary expansion U افزایش پول
elongation U افزایش طول
ingravescence U افزایش تشدید
increase of pressure U افزایش فشار
ascends U افزایش دادن
increase in potential U افزایش پتانسیل
increase in load U افزایش بار
appreciation U افزایش بها
increasable U افزایش پذیر
augments U افزایش دادن
increase of potential U افزایش پتانسیل
overcompound U افزایش ترکیب
increase in price U افزایش بهاء
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
augment U افزایش دادن
augmented U افزایش دادن
augmenting U افزایش دادن
thickening U افزایش ضخامت
increase of efficiency U افزایش راندمان
increase of current U افزایش جریان
increase of contrast U افزایش کنتراست
increase in value U افزایش ارزش
appreciations U افزایش بها
mark up U افزایش قیمت
frequency multiplication U افزایش فرکانس
spurting U افزایش ناگهانی
accruing U افزایش یافتن
accrues U افزایش یافتن
cambers U افزایش زیاد
voltage rise U افزایش ولتاژ
accrue U افزایش یافتن
temperature rise U افزایش دما
multiplication U افزایش تکثیر
voltage increase U افزایش ولتاژ
rise in temperature U افزایش دما
aggrandizement U افزایش بزرگی
subjunction U افزایش در پایان
export promotion U افزایش صادرات
thusŠ+= U نشان افزایش
progation U افزایش انتقال
camber U افزایش زیاد
add time U زمان افزایش
spurted U افزایش ناگهانی
tax increase U افزایش مالیات
spurt U افزایش ناگهانی
acceleration تعجیل افزایش
annual increase U افزایش سالانه
salary increase U افزایش حقوق
superadd U باز افزایش
scale up U افزایش مقیاس
fire-raising U افزایش اتش
superaddition U باز افزایش
growths U افزایش ترقی
addibility U قابلیت افزایش
growth U افزایش ترقی
fire raising U افزایش اتش
free radical addition U افزایش رادیکالی
spurts U افزایش ناگهانی
accelerative U مایه افزایش
statism U تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
capital deepening U افزایش عمقی سرمایه
fibrosis U افزایش بافت لیفی
alkalosis U افزایش قلیای بدن
vrc U بررسی افزایش عمودی
to increase [to, by] U افزایش یافتن [به مقدار]
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
birth rate U نرخ افزایش ولادت
scale up U افزایش به نسبت ثابت
boosting U افزایش دادن چیزی
boosted U افزایش دادن چیزی
boost U افزایش دادن چیزی
capital widening U افزایش سطحی سرمایه
boosts U افزایش دادن چیزی
appreciations U افزایش ارزش دارائی
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
to be on the increase U روبه افزایش گذاشتن
appreciation U افزایش ارزش دارائی
increase endorsement U تصدیق یا تائید افزایش
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
increments U افزایش در حقوق توسعه
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
scale U کمتریا افزایش نسبت
accretions U افزایش یا نمو کوره
elongation U افزایش درازا کشامد
escalator clause U شرط افزایش بها
ether catalyzed addition U افزایش با کاتالیزگری اتر
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
birth rates U نرخ افزایش ولادت
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
bring something on <idiom> U دلیل افزایش سریع
rate of productivity increase U نرخ افزایش بازدهی
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
increment U افزایش در حقوق توسعه
strains U افزایش طول نسبی
strain U افزایش طول نسبی
aging U افزایش طول عمر
hyperglycemia U افزایش قند در خون
jumps U جهش افزایش ناگهانی
jumped U جهش افزایش ناگهانی
jump U جهش افزایش ناگهانی
raise to a higher power U افزایش دادن نما
antimarkovinkoff addition U افزایش غیر مارکونیکوفی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1 if there's any justice
1incentive
2مهرآسا
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com